خیلی خیلی نگرانم. ترسیدم. کمی مردد شدم. برای ادامه ی مسیری که با اطمینان توش قدم برداشتم. نمیدونم این تغییرات موقتی هستن یا بودن و من نمیدیدمشون.
کمی تب کردم. جای عملی که دکتر قهستانی خراب کردن عفونت کرده. به توصیه دکترم سفالکسین و شروع کردم.
میترسم مامان. خدایا کمک کنید...
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۶ساعت 0:59  توسط الی |