وصف الحال!

ساخت وبلاگ
شادم, غمگینم, ارومم, اشوبم!

هر روز که میگذره بیشتر تنها میشم. عجیبه! فکر میکردم قراره از تنهایی دربیام ولی انگار تنها تر شدم.

بیشتر باید خودم نباشم. بیشتر باید حرفام و تو تنهایی با خودم بگم با خودم فکرکنم با خودم انجامش بدم.

نمیگم با خودم بودن بده! اتفاقا دوسش دارم الی ی خودم و, اما با تصورم از ازدواج کردن خیلی فاصله داره.

فکرمیکردم چون خیلی هم دیگه رو دوست داریم از تنهایی در میام. میشیم یه منه بزرگتر!

ولی حالا یه منه تنهای تنها تر شدم با یه من دیگه که اگر بشه رد شد از ناراحتیا میتونم یه لحظه هایی رو باهاش شریک بشم و لذت ببرم از این لحظه های تک تک و دور از هم.

یه وقتایی میشینم با خودم بلند بلند فکرمیکنم خودم و دلداری میدم گریه میکنم یا میخندم خوشحالم جشن میگیرم! 

نمیدونم اینده چی میشه. اما هنوزم امیدوارم روزهای خوبی برای ادما در پیش باشه

 

 

 

زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی...
ما را در سایت زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : plifebexstrophypa بازدید : 156 تاريخ : جمعه 23 آذر 1397 ساعت: 23:19