مادرم...

ساخت وبلاگ
دو سال پیش تو همچین شبی برای اخرین ساعت ها مامانم و میدیدم...

حالش خوب نبود...

همینجا دراز کشید بود و شام نخورد...

مامان دلم خییییلی برات تنگ شده... این روزا نمیدونم به کدوم غم گریه کنم و چطوری صبر کنم. 

خدای من.ای مهربانترین مهربانانم. شما رو به غم بی مادری های عزیزانتون قسم میدم مراقب مادرم باشین... یا خیر الحافظین... مادرم رو تو بهشتتون در کنار بهترین بندگانتون جا بدین... که در حق این بنده ی ضعیفتون حق مادری و محبت و تمام و کمال بجا اورد... دین من و شما با سخاوتتون جبران کنید.جز شما کسی و ندارم.... تنهام نزارین نا امیدم نکنید...

 

 

زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی...
ما را در سایت زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی دنبال می کنید

برچسب : مادرم دوستت دارم,مادرم رفت,مادرم تولدت مبارک,مادرم تاج سرم,مادرم روزت مبارک,مادرم مرد,مادرم فرشته است,مادرم کجایی,مادرم پیامبری بود,مادرم شاعر نیست, نویسنده : plifebexstrophypa بازدید : 173 تاريخ : شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 12:23