زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی

متن مرتبط با «تنهایی» در سایت زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی نوشته شده است

تنهایی بی پایان الی...

  • هر روز که میگذره بیشتر احساس تنهایی میکنم و غمگین تر میشم. فکر میکردم باید برعکس باشه! اما هر روز بیشتر ازم دور شد. بازم من موندم و الی غمگینم که نمیدونم باهاش چیکار کنم. همه ی روز بغلم کرده و اشک میریزه. حرفی نمیزنه. گاهی نگاهم میکنه و بغض و باازم گریه. الی من زیادی ساده رفتار میکنه.ادم بزرگا باور نمیکنن.مدام دنبال یه ایرادی اشکالی بدی چیزی میگردن. ولی چیزی پیدا نمیکنن. و هر روز و هر روز این کارشون ادامه داره.  الی ی من خستست. از دست ادم بزرگا خستست. پناه اورده به من. نمیتونم بهش بگم. نمیتونم نا امیدش کنم. تو بغلم نگهش میدارم و پا به پاش اشک میریزم. + نوشته شده در  چهارشنبه یکم آذر ۱۳۹۶ساعت 17:29&nbsp توسط الی  |  , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها